SOLAHOD

از نگاه من

SOLAHOD

از نگاه من

سلام خوش آمدید

درباره وطن

سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۳۲ ق.ظ

انتخاب این شهر کوچیک برای ادامه ی تحصیل، کلاپس بود و هنوز باهاش کنار نیومدم به طور کامل. اون روزا، یعنی شش سال پیش به این حرف محمدرضا فکر کردم که میگفت خودتونو به در و دیوار جاهای دیگه متصل نکنید. البته من با هدف موندن و ساختن، این انتخاب رو انجام ندادم. من با این هدف موندم تو این شهر چون رتبه و ترازم خیلی هم خوب نبود ولی با پارتی بازی خودمو قاطی جاهای دیگه نکردم. دلم میخواست حاصل دست رنج خودمو زندگی کنم. خیلی کنار اومدن با این تصمیم سخت بود و هست. به قول شاعر: آه ای تردید رفتن، گاهی دامن نگیر... . هنوز هم این تردیدِ رفتنِ پاسخ داده نشده اذیتم میکنه. یه چیزیه که انگار آدم در 18 سالگی دیگه "باید" "بره". ولی من نرفتم و عوضش به قول یه شاعر دیگه "از درون راه افتادم." 

از درون راه افتادن خیلی دردناکه به نظرم. ولی الان که به یه ثبات و پذیرش نسبی رسیدم به این فکر میکنم که اگر به گذشته برگردم بازم همین انتخاب رو میکنم. آینده ی متفاوت تر و بهتری رو رو به روی خودم میبینم. میتونم آدم قوی تری باشم. من تصمیم گرفتم در محیطی بمونم که ازش کمی دلزده بودم و انقدر این محیط رو نشخوار کردم که برام دوست داشتنی شد. به قول اون شاعر دیگه تر که میگفت "تاریکم. فردا سراغ من بیا." روزهای تاریکم رو گذروندم و الان در فردای اون گذشته ی گیج و گمم.

چند وقتیه با خودم میگم اگر امکانش پیش بیاد برای مراحل بعدی هم همینجا میمونم.

  • هدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی