SOLAHOD

از نگاه من

SOLAHOD

از نگاه من

سلام خوش آمدید
برای هیچ کس

برای هیچ کس

جمعه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۰، ۱۰:۰۳ ق.ظ

دیروز وقتم آزاد بود و برنامه ریخته بودم که تا شنبه درس نخوانم. رفتم سر قفسه کتاب ها که ببینیم میتوانم یک کتاب سبک و حال خوب کن پیدا کنم یا نه. کتاب "از حال بد به حال خوب" از دیوید برنز را برداشتم. قبلا هم کمی گناهش کرده بود این کتاب را اما تمرین هایی دارد که باید برایشان وقت گذاشت و هردفعه کار های مهم تر و کتاب های مهم تری سر راهم داشته اند که از این کتاب دور مانده بودم. به عوانش نگاه کردم و به مبحث راه های سالم اندیشی در صفحه ی 115 مراجعه کردم که بخوانم. این طور شروع کرده بود که احساسات منفی خود را بنویسید و نمره بدهید و خطای شناختی آن فکر و احساس را در کنارش یادداشت کنید. (خطاهای شناختی در بحث روانشناسی متفاوت است از خطاهای شناختی در تصمیم گیری. چند مورد از خطاهای شناختی روانشناختی شامل اینهاست: تعمیم مبالغه آمیز، ذهن خوانی، شخصی سازی، تصمیم گیری بر مبنای احساسات و ... ). این مفهوم نوشتن درباره ی مطالب منفی ذهنمان مرا یاد تکنیک "نوشتن برای هیچ کس" انداخت. آن روز که این درس متمم را خواندم تمرین را برای دو تا از خاطره ی های منفی ام انجام دادم. من آدم اهل درد و دلی به آن صورت نیستم و هر وقت هم که این کار را بادیگران انجام میدهم احساس خیلی خوبی را تجربه نمیکنم و بعدش پشیمان میشوم از خودافشایی ام. ولی در این تمرین این حس خوب را واقعا و عمیقا تجربه کردم و واقعا احساس کردم که خالی شده ام. اما خاطره ی دومی که این کار را برایش انجام دادم انقدر بزرگ و پررنگ بود که فکر میکنم باید به اجزای کوچک تر بشکنمش چون برای کل آن خاطره اثر مثبتی ندیدم. خلاصه با این یادآوری دوباره به سراغ "نوشتن برای هیچ کس" رفتم و این بار هم آن حس فوق العاده را تجربه کردم. قصیه برایم جدی تر شد و احتمالا از این به بعد خیلی جدی تر و بیشتر این تمرین را انجام دهم چون اثر مثبت اش را کاملا احساس کردم.

من این کتاب از حال بد به حال خوب را میخوانم، این بار تمرین هایش را هم انجام خواهم داد اما، داشتم فکر میکردم که اصلا اگر کل این کتاب را هم نخوانم، همین یک کار کوچک (نوشتن برای هیچ کس) چقدر میتواند در دراز مدت اثر مبت ایجاد کند؟ به نظرم اثرش قابل توجه است. چون واقعا نگه داری این خاطرات منفی برای خودمان هر روز و همیشه بخش زیادی از فضای ذهنی مارا میگیرد. همین یک کار کوچک را اگر وارد زندگی ام کنم احتمالا خیلی انسان سبک تر و صلح جو تری خواهم شد و حالت اگر خوب باشد، احتمالا انسان بهتری هم خواهی بود و تصمیم های بهتری خواهی گرفت.  فقط با انجام دادن همین کار کوچک هر وقت که نیاز باشد انجام میدهم.

یک مطلب دیگری هم که به ذهنم رسید این است که همه شنیده ایم و کلا این مطلب خیلی تکرار میشود که: خودت دوست خودت باش. 

احتمالا تعریف اش این میشود که با خودت مهربان باش و برای خودت ارزش قاِئل شو. این کار کوچک قدم بزرگی در جهت این حمایت از خود است. و وقعا بدون اینکه به کسی نیاز داشته باشی خودت حال خودت را خوب میکنی. به نظرم نمی شود که یک آدم یک روز از خواب بیدار شود و برود جلو آینه و هی به خود بگوید من تو را دوست دارم. این اقدامات عملی هستند که حقیقتا مارا با خودمان ب صلح میرساند.

  • هدی

نظرات (۱)

  • علی خواجه حیدری
  • سلام هدی

    از آخر شروع میکنم. دوستی با خود و دوست داشتن خود. چند ساعتی هست که اخرین دوستم هم از خوابگاه رفته و تنها شدم. من آدمی ام که توی زندگیم هم با تنهایی سازگار بودم و هم گرفتن حال خوب از ادمای دیگه.توی هر دو شادیم رو حفظ کردم. اما امروز که بعد دوماه با دوستام بودن تنها شدم، احساس تهی بودن میکنم. واقعن نمیدونم دوتا امتحان باقی مونده رو با کدوم انرژی باید بخونم. امیدوارم روزهای آینده بهتر بشم، این شرایط برام خیلی سنگین بوده توی این چند ساعت. دست به هرکاری میزنم که حالم بهتر بشه، اما فایده نداره. کاش سریعتر بتونم باز با خودم رفیق بشم.

     

    اما درباره عکسی که برای این پست انتخاب کردی. ترکیب خانه های سنتی گلی با سقف گنبدی و نخل های زیبا با رنگ هایی متنوع. این مجموعه رو خیلی دوست دارم. یاد نخل های خودمون توی روستامون افتادم.

     

    در باب نوشتن باید بگم که تجربه نوشتن صفحات صبحگاهی توی سال گذشته خیلی به رشد من کمک کرد. اونم یه جرو برون ریزی سه صفحه ایه. نوشتن برای هیچکس. نوشتن برای طبقه بندی و ارامش گرفتن افکار و احساسات.

     

    روزگاران بر تو خوش باد هدای عزیز

    پاسخ:
    سلام علی جان
    خوابگاه بی دوست دیگه هندل کردنش واقعا باید شرایط سختی باشه. حالا عادت میکنی. سکوتش باید خوب باشه. 
    آره عکسه رو تو پینترست دیدم حس خوبی بهم داد. دیدم با فضای این پست میتونه سازگار باشه. گذاشتمش. چه جالب و قشنگ نخل داره روستاتون :)
    نوشتن همه جوره اش خیلی خوبه. آدمایی که یه مدت مینویسن به شکل معناداری بعد یه مدت بهتر هم فکر میکنند البته این مشاهده ی من بوده شاید واقعا انقدر نقش اش مهم نباشه. من چند مدته از نوشتن کاغذی ناامید شدم با اینکه در جهت پایبندی بهش تلاش کردم و الان دارم نوشتن تو word  رو امتحان میکنم و ذخیره میکنم. 
    ممنونم ازت. همینطور برای تو.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    پیام های کوتاه
    طبقه بندی موضوعی