SOLAHOD

از نگاه من

SOLAHOD

از نگاه من

سلام خوش آمدید

بارون درخت نشین | انتشارات نگاه

يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۹، ۰۲:۰۴ ب.ظ

کار های برجسته  ای که آدمی به پیروی از وسوسه ای درونی می کند، باید تاگفته بماند. همین که آن را به زبان آوری و از آن لاف بزنی چیزی بیهوده و بی معتگنی جلوه میکند و پست و بی مقدار میشود.

خلاصه اینکه عشقش به درختان، مانند همه ی عشق های راستین، اغلب با سنگدلی و حتی بی رحمی همراه بود. تن درخت را میبرید و زخمی میکرد، تا آن را نیرومند تر و زیبا تر کند. 

هنگامی که آدمی تنها و تکرو زندگی میکند، فقط یک جنبه از انسانهای دیگر را میبیند، جنبه ای که آدمی را وامیدارد همواره به هوش باشد و حالت تدافعی به خود بگیرد. 

من فقط این را میدانم که اگر من بیشتر از دیگران چیز بدانم،  در صورت نیاز آنها باید آنچه را که بلدم در اختیارشان بگذارم. به نظر من فرماندهی یعنی همین.

کوزیمو از ناز و کرشمه و بازیهای عاشقانه گریزان بود. تنها طبیعی ترین حالت عشق را دوست میداشت. دورانی بود که اخلاق جمهوری خواهانه پا میگرفت: دوره ای آغاز میشد که مردمان را هم به آزادگی و هم به جدی بودن و پاک اندیشی فرا می خواند. کوزیمو با آنکه دلداده ای سیری ناپذیر بود، وارسته و پارسا و اخلاق گرا نیز بود. با آنکه همواره در تکاپوی لذت مهرورزی بود، شهوت رانی را ناپسند میدانست‌.

خلاصه اینکه آزاد اندیشی بیشتر میشد و دورویی نیز. 

 

پی نوشت: کتابی نبود که نتوانم زمین بگذارمش اما خلاقیت نویسنده و شخصیت پردازی کوزیمو که همان بارون درخت نشین است برایم قابل توجه بود. احتمالا اگر کوزیمو در عصر حاضر بود متفکری خاموش و منزوی میشد. کسی که برای درکش باید زمان صرف کرد. 

  • هدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی