SOLAHOD

از نگاه من

SOLAHOD

از نگاه من

سلام خوش آمدید

در باره کافکا در کرانه اثر هاروکی موراکامی

دوشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۱۶ ب.ظ

درباره کتاب کافکا در کرانه اثر موراکامی

اولین چیزی که میتوانم درباره اش بگویم این است که از این کتاب خوشم نیامد. البته خوش آمدن یا نیامدن من از ارزش این اثر کم نمی کند اما واقعا با این حجم از فانتزی و استعاری بودن به علاوه ی رگه هایی از اسطوره های یونان باستان کنار نیامدم. در تمام طول کتاب داشتم به این فکر میکردم که چه چیزی میتوانم درباره اش بنویسم. فکر میکنم شخصیت پردازی در این کتاب و خرق عادات همه چیز بود. شخصیت هایی را میبینیم که هر کدام یک ویژگی بارز و خاص را در خود داشتند و شخصیت مورد علاقه ی من اوشیما بود. اوشیما یک به اصطلاح دوجنسه بود که کتاب های زیادی خوانده بود و برای هر سوالی که از او پرسیده میشد جوابی در آستین داشت که میشد زیر آن را خط کشید. شخصیت بعدی ای که نظرم را جلب کرد ناکاتا بود. مرد کم هوشی که به سادگی میزیست اما توانایی حرف زدن با گربه ها و خبر دادن از حوادث قریب الوقع آینده را داشت که سادگی اش در زیستن، سادگی اش در حرف زدن و سخت کوشی اش به مدت طولانی در کارگاه مبل سازی مرا به خود جلب کرد. شخصیت دیگری هم جالب توجه بود. هوشینو که خودش را به دست باد های حوادث سپرده بود و موفق به دست یافتن به سنگ مدخل شد. که برایم تداعی گر این نکته بود که گاهی هم باید با دلت تصمیم بگیری و سیستم دو را برای مدتی تعلیق کنی.

در همان اولین فصل یا قسمت از کتاب همان جمله ی معروف از هاروکی موراکامی را میخوانیم که وقتی از طوفان بدر آمدی همان کسی نیستی که به درون آن پا نهادی. به نظر میرسد که شخصیت اصلی دیگری در کتاب (کافکا) و هوشینو و یک جورهایی ناکاتا هرسه به این مفهوم جامه ی عمل پوشاندند و در آخر های کتاب کافکا سرانجام تصمیم های منطقی تر و پخته تری میگیرد و اوشیما به او میگوید که بزرگ شده ای.

اما به رسم پست های قبلی یک تکه از کتاب را که دوست داشتم را در اینجا مینویسم :

می پرسم تا حالا عاشق شده ای؟

به من زل میزند و یکه میخورد. " تو چه فکر میکنی؟ من که ستاره ی دریایی یا درخت فلفل نیستم. آدمی زادی هستم که نفس میکشد. البته که عاشق شدم."

پی نوشت: داشتم به این فکر میکردم که درخت فلفل و ستاره ی دریایی هم البته ممکن است عاشق شوند یا حداقل محبت را متوجه شوند و این حرف صد در صد درست میتواند نباشد اما از آنجایی که با یک کتابی که اساسا استعاری است و به نظر من یک هایکوی فوق العاده بلند است مواجهیم، میتوانیم با کمی اغماض این دیالوگ را از او قبول کنیم. J

  • هدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی