امروز دو بار با یک مفهوم مواجه شدم. اولینش این ویدیو بود از عباس معروفی که آقای گلشیری به او گفته بود برای اینکه در نوشتن صاحب سبک خودت شوی باید دو هزار کتاب بخوانی. دومینش سر کلاس مقاله نویسی بود که استاد گفت برای اینکه بخواهید مقالات خوبی بنویسید اول باید خیلی زیاد مقاله بخوانید!
هر کاری راهی دارد و به نظر میرسد که چاره ی نوشتن و خوب نوشتن، خواندن و زیاد خواندن باشد.
این ایده را با هوش مصنوعی مطرح کردم و چند گزینه برای بهتر خواندن پیشنهاد داد که خیلی کوتاه اینجا می آورم:
- خواندن فعال: فقط نخوان. فکرکن. وقتی جمله ی خوبی میبینی، توقف کن و از خودت بپرس: چرا این جمله زیباست؟ نویسنده از چه ساختاری استفاده کرده؟ اگر من میخواستم همین معنا را بنویسم چظور می نوشتم. این کار باعث میشود ذهنت از مصرف کننده به آفریننده تبدیل شود.
- خواندن گسترده و متنوع: نویسنده ی خوب از منابع گوناگون تغذیه میکند. بخوان از: رمان ها، مقالات علمی یا فلسفی، شعر، روزنامه یا بلاگ ها. تنوع خواندن باعث میشود نوشته هایت چند لایه و زنده شود. بار ها گفته ام و باز هم دوست دارم این حرف محمدرضا شعبانعلی را تکرار کنم که بهترین کتابخانه آن کتابخانه ای است که از هر نوع کتابی در آن یافت شود و گاهی بهترین ایده ها از ازدواج دیدگاه های متضاد زاده میشوند.
- خواندن روزانه:خواندن مثل یک ورزش است. اگر هر روز تمرین نکنی ماهیچه زبان و ذهن ضعیف میشود. حتی اگر فقط 15 دقیقه در روز بخوانی اثرش بسیار عمیق است.
در مجموع رد زیاد خواندن را در زندگی بسیاری از بزرگان میتوان یافت. مثلا چند سال قبل کتاب زیبای پیر پرنیان اندیش را می خواندم. سایه می گفت مدتی بوده که روزی 18 ساعت کتاب میخواندم. حتی در حین غذا خوردن هم کتاب می خواندم. یا مثلا محمدقاسم مهجانی می گفت آنقدر کتاب می خواندم که پدرم نگران سلامتی ام شده بود. یا مثلا قبلا جایی خواندم که وارن بافت روزی 6 ساعت کتاب میخواند. یا اتاق دانشجویی کوچک اوباما در سال های اول جوانی از کف تا سقف پر از کتاب بوده.
خیلی خوشحالم که با این حقیقت در زندگی ام آشنا شدم. کتاب خواندن نه تنها که باعث بهتر نوشتن که باعث بهتر فکر کردن هم میشود. سیناپس های جدید در مغز ایجاد میکند و ساختار مغر را تغییر میدهد و در مجموع اگر نه انسانی بزرگ که نبدیل به انسان بهتری میکند.
- ۰ نظر
- ۰۴ آبان ۰۴ ، ۱۸:۲۲