حافظ و مایکل کرایتون
قبلا یکی از سوالات که مثل یک تیله ی کوچک از این ور ذهنم به آن ور قل میخورد و هیچ وقت هم سر و سامان نمی گرفت زمینی یا آسمانی بودن عشق حافظ بود. تا اینکه یک روز همت کردم و جلد یکم از مجموعه ی این کیمیای هستی را خواندم و اینجا درباره اش نوشتم و بالاخره فهمیدم که حافظ پیش از آنکه عاشق باشد، یک هنرمند است و وظیفه ی اصلی ای که هنر و هنرمند دنبال میکنند، خلق زیبایی است. دیروز این پست از متمم را دوباره خواندم و با خود گفتم چقدر شبیه. وظیفه ی اصلی دانشمند هم، خلق و گسترش علم است و به عبارتی "دانشمند بودن و هنرمند بودن هم یک شغل است." همانطور که در هر شغلی کوچک و بزرگی هست در این مسیر ها هم خرد و بزرگ پیدا میشوند و شاید بشود گفت بزرگی مستقل از حرفه است. مساله اینجاست که آوازه ی هنرمندان و دانشمندان کوچک به گوش ما نمی رسد. ما بزرگان را میبینیم و میفهمیم و از بررسی کوچکان غافل میمانیم. شاید عشق و پویش درونی است که در هر مسیری اعمال شود، آن رهرو را بزرگ میکند.
- ۰۲/۰۲/۰۸