SOLAHOD

از نگاه من

SOLAHOD

از نگاه من

سلام خوش آمدید
سووشون

سووشون

يكشنبه, ۳۰ مهر ۱۴۰۲، ۱۲:۱۲ ق.ظ

باز دست زری را در دست گرفت و پیامبرانه افزود: "من دیگر آفتاب لب بامم، اما از این پیرمرد بشنو جانم. در این دنیا همه چیز دست خود آدم است، حتی عشق، حتی جنون، حتی ترس. آدمیزاد میتواند اگر بخواهد کوه هارا جابه جا کند. میتواند آب هارا بخشکاند. میتواند چرخ و فلک را به هم بریزد. آدمیزاد حکایتی است. میتواند همه جور حکایتی باشد. حکایت شیرین، حکایت تلخ، حکایت زشت... و حکایت پهلوانی... بدن آدمیزاد شکننده است اما هیچ نیرویی در این دنیا، به قدرت نیروی روحی او نمی رسد، به شرطی که اراده و وقوف داشته باشد."

 

سیمین دانشور | سووشون

 

ری اکشن زری به مرگ یوسف، برایم تداعی گر شجاعت است. زری با انتخاب قوی بودن و قوی ماندن بعد از مرگ همسرش، انتخاب میکند که بزرگ باشد. همیشه وقتی پای "گار های بزرگ" وسط می آید، مردم یاد جایزه های نوبل و مدال های طلا و جیغ و دست و هورا می افتند. اما زری به من آموخت گاهی کارهای بزرگ، در خفا و سکوت انجام میگیرند. در خلوت شخصی فرد. در انتخاب هایی که فقط فرد و خودش شاهد آن هستند. مثل تاب آوردن یک سوگ. مثل بخشیدن دیگران. اینکه انتخاب کنیم آنقدر قوی و سالم باشیم که مثل ماکروفاژ نخراشیدگی عفونت هارا در خود حل کنیم و در شرایطی که فقط خودمان هستیم و خودمان، در آیینه لبخند بزنیم. زری، "خواست" که بزرگ شود و شجاع باشد. 

  • هدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی