تخصیص منابع
مولانا در فیه ما فیه یه متن داره که خیلی منو یاد resource allocation یا تخصیص منابع میندازه که محمدرضا قبلا در یک سری فایل با عنوان مدیریت منابع درباره اش حرف زده بود. متن رو کامل میارم اگر حس و حالش رو داشتید بخونید:
سخن، بی پایان است اما به قدر طالب فرو می آید که: و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم! حکمت همچون باران است، در معدن خویش بی پایان است، اما به قدر مصلحت فرود آید، در زمستان و در بهار و در تابستان و در پاییز به قدر او، و در بهار همچنین بیشتر و کمتر. اما از آنجا که می آید آنجا بی حد است. شکر را در کاغذ کنند یا دارو هارا عطاران. اما شکر آنقدر نباشد که در کاغذ است. کان های شکر و کان های دارو بی حد است و بینهایت. در کاغذ کی گنجد؟! تشنیع میزدند که قرآن بر محمد چرا کلمه به کلمه فرود می آید و سوره سوره فرود نمی آید؟!
توی اون فایل، با استناد به حافظه ام محمدرضا میگفت که اگر کسی نمی تونه ۱۰۰ میلیون رو مدیریت کنه، نباید دنبال یک میلیارد باشه. این آدم یک میلیارد رو به فنا میده.
یکی از راه های تبدیل محفوظات به یادگرفته ها مثاله از زندگی خودمون. من یکی میتونم این مثال رو از زندگی ام بزنم که وقتی نمی تونم روزی ۱۰ ساعت پیوسته یه کاری رو انجام بدم، انتظار دوازده ساعت بیجاست. شما مثال هاتون چیه؟
- ۰۲/۰۵/۱۷
چه پست دلچسبی بود هدی...
من یکی که نظرم خیلی مثبته.
درست عین اینه که وجودِ هر کدومِ ما، یه ظرف داره. ظرف هم، حَد داره و محدوده. منبع ولی، بینهایته؛ نور بینهایته، علم بینهایته. و منظور علم مدرسه و دانشگاه نیست طبیعتا. هر شخص به قدر ظرف خودش، -ظرفیتِ خودش- میتونه از اون علم برداره. مثلا این حدیثو: أَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشآء میگه علم، نوریه که خدا به قلب هر کسی که بخواد میاندازه. حالا میگیم این علمِ بینهایت داره میاد. من چقدرشو تاب دارم؟ چقدرش تو ظرفِ من جا میشه؟ اندازهی ابعادِ ظرفِ خیلی کوچیکم.
حالا اندازهی ظرف آدمها ثابته؟ نه! ظرف هر باری که تو تنور بره با شکل متفاوتی برمیگرده. هر چی فشار بیشتری متحمل شه، میتونه بزرگتر شه. انگار ذات خود اون سختی، ظرفبزرگکننده ست. ظرفیتبخشه.
برای همینم در ادامه در مورد پیامبر میگه:
زیرا که واقفست از اندکی بسیار فهم کند و از چیزی چیزها و از سطری دفترها نظیرش همچنانک جماعتی نشستهاند حکایتی میشنوند اماّ یکی آن احوال را تمام میداند ودر میان واقعه بوده است از رمزی آن همه را فهم میکند و زرد و سرخ میشود و از حال بحال میگردد و دگران آن قدر که شنیدند فهم کردند چون واقف نبودند بر کلّ احوال اماّ آنک واقف بود از آن قدر بسیار فهم کرد.
ما با ظرفِ کوچیکمون تنها آیهای از قران رو میبینیم. ولی در اون سمت، ظرف وجود آنقدری گستردهست که از حرفی از حروف یک کلمه مفهومهای بسیار دریافت میکنه. برای ما از دور تنها کلمهایست و برای او هر سطری به اندازهی کتابها دریافتی داره.
چقدر پست خوبی بود و منو حسابی به فکر فرو برد..